یاسر سماوات/شهرآرانیوز، تیم ملی هندبال ایران در بعدازظهری باشکوه، کویت را شکست داد تا مانوئل مونتایا فرناندز اسپانیایی صعود به جام جهانی با ایران را هم در کارنامهاش ثابت کند. این صعود مبارک هندبال ایران، اما لابه لای شادمانی و مسرتی که نصیب جامعه ورزش ایران شد، حقیقتی کتمانناپذیر به بسکتبال ایران طعنه میزند.
سالها بود که هندبال ایران رکود عحیبی را پشت سر میگذاشت. پس از حضور ایران در جام جهانی ۲۰۱۵ قطر، همچنین پس از نمایش قابل قبول تیم کشورمان در انتخابی المپیک ۲۰۱۶ ریو که با عرفان اسماعیلاگیچ تا فینال آن بازیها هم پیش رفت و با شکست مقابل تیم چندملیتی قطر سهمیه المپیک را از دست داد، هندبال ایران در سراشیبی تندی قرار گرفت.
پس از چند دوره ناکامی هندبال در قهرمانی آسیا و انتخابی المپیک، علیرضا پاکدل، رئیس فدراسیون هندبال ایران بازهم سراغ گزینه ایرانی رفت. یکی از تزهایی که برای سپردن سکان تیم ملی هندبال به مربیان داخلی مطرح میشد این بود که اگر قرار است تیم ملی با مربیان خارجی پنجم و ششم شود، این ظرفیت در مربیان وطنی هم وجود دارد. به این ترتیب علیرضا حبیبی یکبار دیگر سرمربی تیم ملی شد. کسب عنوان ششم آسیا و ناکامی در انتخابی المپیک ۲۰۲۰ توکیو دستاورد حضور حبیبی روی نیمکت تیم ملی هندبال ایران بود.
پس از این نتایج، فدراسیون هندبال ایران خیلی زود پی به اشتباه خود برد، کوچک شمردن ظرفیت هندبال ایران و قناعت به عناوین نازل با مربیان وطنی، مترادف با مرگ رویاهای هندبال بود، اما هندبال ایران نشان داد، هیچوقت برای جنگیدن دیر نیست.
طی چند سال اخیر اوضاع مالی هندبال ایران نامطلوب بود. انحلال پیاپی تیمها، فقدان اقبال حامیان مالی و بدهیهای انباشته شده فدراسیونهای پیشین، وضعی شبیه اوضاع بسکتبال را برای هندبال کشورمانترسیم کرد. تاثیرات منفی این اوضاع، اما با یک حرکت درست و سنجیده به خوبی مهار شد تا امروز هندبال ایران با مانوئل مونتایا فرناندز پس از سال ۲۰۱۵ یک بار دیگر جهانی شود.
در قیاسی گذرا شباهت اوضاع هندبال با بسکتبال ایران نمایان میشود. البته با این توفیر بزرگ که بسکتبال ایران هم جهانی شد هم المپیکی، اما از این فرصتها هرگز با هدف اعتلا و پیشرفت بسکتبال ایران استفاده نشد.
یکیاز اتفاقات اسفباری که طی ۴ سال گذشته در بسکتبال ایران رخ داد، گمشدن صداقت در راهروهای منتهی به اتاق ریاست فدراسیون بسکتبال بود. رئیس فدراسیون بسکتبال که حتی پیش از رسیدن به این عنوان سنگبنای نداشتن صداقت را در شعار معروف «مشتم پر است» نهاده بود، برای توجیه سپردن نیمکت تیم ملی به مربیان وطنی، به تواتر از جمله «مربیان خوب خارجی به ایران نمیآیند» استفاده کرد.
طباطبایی در حالی از رغبت نداشتن مربیان خوب خارجی برای حضور در ایران صحبت میکرد که انگار فراموش کرده بود برخی مربیان مطرح جهان آرزوی حضور در رویدادی مانند المپیک را دارند. فدراسیون بسکتبال ایران میتوانست با پشتوانه حضورش در جمع ۱۲ تیم برتر، زمینه حضور مربیان مطرح را در بسکتبال ایران و به تبع آن زمینه تحولی بزرگ را در پیکره این ورزش مهیا کند، اما مقوله به این مهمی کوچکترین اهمیتی برای فدراسیون بسکتبال و رئیسش نداشت و از آنجایی که مشت و جیب شان خالی بود به مربیان وطنی روی آوردند.
طباطبایی که پیش از حضور در المپیک از شکست فرانسه و صعود از گروه میگفت، در نشستی پس از حضور ایران در المپیک گفت: «برنامه ۴ سال بعدی ما همین است! فقط حضور در جام جهانی و المپیک!» رئیس فدراسیون کاملا آگاهانه روی رویاهای بسکتبال سقف گذاشت تا با بستن درهای تیم ملی روی مربیان خارجی، نیمکت تیم ملی هم مانند اهرمی برای تعاملات فدراسیون طباطبایی حفظ شود!
فدراسیون هندبال با تصمیمی درست، نتیجهای غرورانگیز گرفت. این اتفاق حتی در واترپلو هم افتاد و تیم ملی ایران در این رشته پس از حدود ۴۰ سال با الکساندر چیریچ به مدال بازیهای آسیایی رسید. در والیبال و فوتبال کسی به کمتر از مربی درجه یک و ممتاز خارجی راضی نمیشود و حتی آینده دراگان اسکوچیچ سرمربی کروات تیم ملی فوتبال ایران با وجود کسب نتایج درخشان و رکوردشکنی با تیم ملی به دلیل نداشتن آوازه در سطح اول فوتبال جهان، در پرده ابهام قرار دارد.
در بسکتبال، اما برخلاف این رشتهها با تعابیر نادرست، راه ورود مربیان خارجی بسته شد تا مشکلات و حواشی تیمهای ملی به اوج خود برسد. حواشی غریبی که زمان حضور مربیانی که از آنها به مربیان درجه چندم دنیا تعبیر میشود، حال آنکه همان مربیان سه قهرمانی ارزشمند در قاره کهن برای بسکتبال ایران به ارمغان آوردند!
کاش فدراسیون آینده، برای آینده بسکتبال ایران، با برنامههای صحیح و کاربردی، دستکم رویاپردازی را از بسکتبال نگیرد.